اشعار کودکانه مخصوص تبریک عید نوروز
مجله اینترنتی دلخوشی: در این مطلب مجموعه از شعرهای کودکانه با موضوع تبریک عید نوروز برای شما جمع آوری کرده ایم.
شعرهای کودکانه تبریک عید نوروز:
هفت سین
سبزه
من سبزه ی قشنگم
با سرماها می جنگم
وقتی میام به دنیا
بستان می شه چه زیبا
نزدیک عید نوروز
با طبل حاجی فیروز
عید شما مبارک…
***
سکه
من سکه ام چه زیبا
زینت جیب بابا
با افتخار نوروز
می شم فراری یک روز
نزدیک عید نوروز
با طبل حاجی فیروز
عید شما مبارک…
***
سنبل
من سنبلم من سنبلم
همنشین با بلبلم
وقتی میام به بستان
باغبون میشه چه خندان
نزدیک عید نوروز
با طبل حاجی فیروز
عید شما مبارک…
***
سنجد
من سنجد لباس گلی
سرخ سفید وتپلی
باناز و اطوار و ادا
می نشینم پیش شما
نزدیک عید نوروز
با تبل حاجی فیروز
عید شما مبارک…
***
سیر
من سیرمو لذیذم
یک کمی تند وتیزم
نزدیک عید نوروز
با طبل حاجی فیروز
عید شما مبارک…
***
سیب
اسم شریف من سیب
خوشمزه بی رقیب
ای آقای زمستون
من اومدم به میدون
نزدیک عید نوروز
با طبل حاجی فیروز
عید شما مبارک…
***
سمنو
سلام سلام بچه ها
سمنو کوچیک شما
بدون قند و شکر
از عسل هم شیرین تر
نزدیک عید نوروز
با طبل حاجی فیروز
عید شما مبارک…
***
آینه
من آینه ام آینه
خودتو تو من نگاه کن
شانه بزن به موهات
عید دیدنی رها کن
عید شما مبارک…
***
ماهی
تو تنگ کوچک خود
من ماهی رنگی ام
بالا و پایین میرم
با پولکهای قشنگ
عید شما مبارک…
***
شمع
شمع هستم و پر نورم
با شادی ها پرنورم
من میشینم کنارتون
تا روشن بشه دلاتون…
ای کودکان، ای کودکان آمد بهاران
خورشیدِ شادی سر زده از خاک ایران
روییده بر لب های ما- گل های لبخند
اکنون بیا با ما بگو شکر خداوند
کاخ ستم شد زیر و رو از خون گل ها
آمد زمانِ خرم پیروزی ما…
هوای بهاری
بازار گل وسبزه
ببین چقدر شلوغه
وقتی میگن عید اومده
یک حرف بی دروغه
رفتن به دشت وصحرا
چه کیفی داره هر سال
پرواز پروانه ها
قشنگ با دو تا بال
با صحت و سلامت
خدا را شکر گذاریم
با هوای بهاری
چیزی ما کم نداریم…
زمزمه بهار و باز تو گوش گلدونا بخون – خورشید مو طلایی رو صدا بزن از آسمون
یادت باشه قشنگه تموم روزهای خدا – شکوفه های تازه رو بریز تو آب چشمه ها
سبزه رو از سفره بگیر – ماهی را با خودت بیار
وقتشه بیرون بزنیم – سیزدهمین روز بهار
سیزده بدر سیزده بدر – کوه و کمر دشت و دمن
آرزوهاتو مو به مو به سبزه ها گره بزن – سبزه رو از سفره بگیر
ماهی را با خودت بیار – وقتشه بیرون بزنیم – سیزدهمین روز بهار…
تو کوچه و محله پر شده از عطر یاس – تو شاخه درخت ها شکوفه های گیلاس
خانه مادربزرگ شلوغ و پر هیاهو – محله قدیمی کوچه های تودرتو
تو جشن عید نوروز نقل و نبات و آجیل – اول میریم دیدن بزرگترهای فامیل
بهار رسیده از راه با عطر و بوی نسیم – یکی یکی به فامیل نوروز و تبریک میگیم
پدربزرگ دوباره به همه عیدی میده – بچه ها شاد و خندون دوباره جشن عیده…
هفت سين
سنجد و سيب و سركه
چند تخمِ مرغ رنگي
با سمنو و سركه
چه سفره ي قشنگی
با يك قرآنِ زيبا
كنارِ تنگِ ماهي
همراهش سير و سبزه
چيده شده چه عالي
منتظرِ مهمونيم
به فكرِ هم مي مونيم
با خوشحالي، هميشه
شعر هايِ شاد مي خونيم
با صحت و سلامت
هفت سين ما كامله
اگر كه خوش نباشيبم
تعطيلاتِ ما مشكله…
از توی یک مغازه، بابا، بازم قراره – برای هفت سین عید، شیرینی بیاره
مامان مهربونم، امسال بازم دوباره – برای عید نوروز، سفره می ذاره
سنجد و سیب و سرکه، کنار سیر و سبزه – با سمنو و سماق، به یاد ما میاره
بعد از گذشت یک سال، بازم بهاره – تعطیلات نوروزی کنار مامان، بابا چه کیفی داره
بهار و عید نوروز
کلاغه روی دیوار
صدا میکرد قار و قار
می گفت خبر خبردار
اومده فصل بهار
هوا شده پاک پاک
سبزه در اومد ازخاک
برفها دیگه آب شدن
چشمه ها پر آب شدن
بهار و عید نوروز
آمده اند از امروز
با سبدای پرگل
با لاله و با سنبل
در این بهار زیبا
دنیا شده با صفا…
لباس نو میپوشیم
میریم به دید و بازدید
مگر خبر نداری
دوباره عید شده، عید
دلخوریها، غصهها
پر میکشن، دود میشن
اخمها و دشمنیها
با بوسه نابود میشن
خنده و ماچ و عیدی
بهتر از این نمیشه
کاش نره عید نوروز
اینجا باشه همیشه…
گردآوری شده از:koodakcity.com، hayatkhalvat.com، arga-mag.com،مصطفی رحماندوست